ضربه ای که کمبود آب به اقتصاد کشور وارد می کند

کارشناسان می گویند، مشکل کمبود آب در ایران از سه عامل نشات می گیرد: کمبود بارندگی، مصرف بالا وتغییرات شرایط اقلیمی است. هر سه عامل در دهه های اخیرسبب شده تا آب حالا در کنار بحران صندوق های بازنشستگی، بانکها و ارز دغدغه اقتصاد کشور شود.
ضربه ای که کمبود آب به اقتصاد کشور وارد می کند

به گزارش صنعت نویس، امسال باران کم بارید،برف هم.خیلی ها از الان نگران هستند که سال آینده قرار است که اتفاقی بیفتد.وزارت نیرو از ماهها قبل هشدار داده که سال آینده با مشکل جدی کمبود آب روبرو هستیم.به جز مشکلاتی که این پدیده اقلیمی به لحاظ اجتماعی پدید خواهد آورد،اولین ضربه اش متوجه اقتصاد کشور می شود.چه آنکه میزان تولید محصولات کشاورزی کاهش یافته و دولت ناگزیر به واردات است.واردات هم به معنی افزایش هزینه های دولت است.

ضربه دیگری که کمبود آب به اقتصاد وارد می کند،دربخش تامین برق است.ما مثل کشورهای صنعتی هنوز یادنگرفته ایم که از سایر انرژی ها برق تولید کنیم و بخش بزرگی از تولید برق ما از سدها تامین می شود.کمبود آب به این بخش هم ضربه می زند.

کمبود آب،محدودیت های بسیاری را برای کشاورزان پیش خواهد آورد.آمارهای تلخی از خشکسالی سالهای اخیر و متروکه شدن روستاهایی که آب ندارند،منتشر شده است.لازم به تکرار آنها نیست اما ذکر همین نکته کافی است که خشکسالی شغل های بسیاری را از بین می برد و در بدبینانه ترین حالت مهاجرت روستاییان به شهرها و افزایش نرخ بیکاری است.

اتفاق ناگوار بعدی-که امیدواریم نیفتد-جیره بندی آب است.خیلی سالها پیش،شاید زمان کودکی پدرها و مادرهای امروز جیره بندی آب مفهوم تلخی داشت.یعنی همه زندگی محدود به ساعت هایی می شد که آب قطع نبود.تکرار این اتفاق یعنی مختل شدن زندگی و کاهش میزان بهره وری که آثار آن بلند مدت خواهد بود.

وقتی باران نمی بارد

اولین عامل کمبود میزان بارندگی نسـبت به متوسط بارندگی جهانی است.گزارش ها نشان می دهد که متوسط بارندگی سالانه ایران 245 میلیمتر و متوسط جهانی 750 میلیمتر است. مقایسه این دوعدد به روشنی نشان می دهد که میزان بارندگی در کشور ایران کمتر از یک سوم متوسط جهانی است. این اولین عامل در ارتباط با محدودیت منابع آب در کشور است.

عامل دومی که بحران آب را در ایران تشدید می کند، شاخص مصرف زیاد آب در ایران است. براساس شاخص های بین المللی مصرف مطلوب معادل 40 تا 50 درصد منابع آب تجدیدپذیر یک کشـور اسـت؛حال آنکه متوسط سالانه منابع تجدیدپذیر ایران 120میلیارد مترمکعب اسـت.

نتایج بررسی های انجام شده از سوی مرکز پژوهش های وزارت نیرو نشان می دهد که اگر حدود 50تا 60میلیارد مترمکعب در سال از منابع تجدیدپذیر در بخش های مختلف مصرف کنیم، مطابق شاخص های بین المللی عمل کرده ایم.

این در حالی است که در سالهای گذشته میزان مصرف آب در ایران به مرز 85 درصد رسیده است؛ یعنی از 120میلیارد مترمکعب منابع تجدید پذیر، سالانه 100میلیارد مترمکعب به مصرف مي رسد و بالا بودن این شاخص به معنای فشار بیش از حد به منابع آب به ویژه منابع آب زیرزمینی اسـت.

بحرانی به اسم مصرف کشاورزی

بررسی دیگری نشان می دهد که پتانسیل منابع آب زیرزمینی ایران حداکثر 50میلیارد مترمکعب در سال است و آب سطحی 70میلیارد؛ در صورتی که در برخی سالهای دهه گذشته 60میلیارد مترمکعب از منابع آب زیرزمینی برداشت شده است و این بدان معناست که 10میلیارد مترمکعب بیش از ظرفیت منابع آب زیرزمینی ایران از این منابع برداشت شده است.

چنین شرایطی در سالهای اخیر سبب شده تا مصرف ذخایر استراتژیک آب زیرزمینی افزایش یابد.

محمدطبیبیان اقتصاددان چندی پیش در یادداشتی که برای یکی از روزنامه های کشور نوشت،در این رابطه اظهارنظر کرده بود که:« مصرف یا تاراج ذخاير استراتژیک آبرهای زیرزمینی یک فاجعه ملی است.»

گزارش ها نشان می دهد که از 100 میلیارد مترمکعب آب که طی سالهاي گذشته سالانه از منابع تجدید پذیر ایران مصرف شده است، بیش از 90 درصد آن در بخش کشاورزی، حدود 3 درصد در بخش صنعت و حدود 7 درصد در بخش شرب و بهداشت مصرف شده است. این آمار به روشنی حکایت از آن دارد که مصرف 90درصدی آب در بخش کشاورزی آن هم با راندمان پایین آبیاری، یکی از عوامل اصلی بحران آب در کشور است.

این در حالی است که متوسط سهم بخش کشاورزی در مصارف آب در جهان حدود 70 درصد و سهم بخش کشاورزی در کشورهای توسعه یافته از منابع آب حدود 40 درصد است. ولی در ایران سالانه 90 درصد کل منابع آب مصرفی، در بخش کشاورزی آن هم با راندمان پایین آبیاری مصرف مي شود و این مهمترین عامل در ایجاد بحران آب در ایران بوده است.

کارشناسان می گویند برای کنترل مصرف بالای آب توسط بخش کشاورزی راهکارهای وجود دارد که ساده ترین آن تغییر شیوه های آبیاری است .چه به گفته آنها عمده مصرف کنندگان آب در بخش کشاورزی، مردم یا بخش خصوصی هستند.

واقعیت این است که کشاورزی در دنیا یک فعالیت تکنیکی با سیستم های مکانیزه پیشرفته است،اما کشاورزی ما سنتی است و هنوز آبیاری براساس جوی ها و کرت های غرقابی به شیوه ای کاملا سنتی و غیربهینه صورت مي گیرد.

تعیین الگوی کشت موضوع دیگری است که با وجود تاکید کارشناسان در این زمینه حرکتی در اقتصاد کشاورزی ایران نیفتاده است.

براساس گزارش وزارت نیرو،در حال حاضر 165 سـد بزرگ مخزنی در کشور در حال بهره برداری است؛ مخازنی که حدود 50 میلیارد مترمکعب برای تنظیم منابع آب سطحی را برای کشور ایران به وجود آورده اند .اگرچه برخی کارشناسان می گویند، کارکرد اصلی سدهای مخزنی کنترل سیلابهای مخرب است،اما در مقابل مخالفان سرسختی هم وجود دارند که می گویند سدها عامل خشکسالی شده اند.

بین طرفداران و مخالفان سدسازی و حفظ سدها کشمکش ها ادامه دارد.اینکه کدام یک به برتری برسند،شاید در صدسال آینده رخ دهد.

آب مجازی وارد کنیم

کارشناسان می گویند، موثرترین راه در این شرایط حتما مدیریت مصرف است. چون ما نمی توانیم منابع آب تجدید پذیر کشور را تغییر بدهیم. منابع آب تجدید پذیر بستگی به وضعیت دوره های آبی و دوره های بارندگی سالانه دارد که با نوسان منطقی و تاریخی خود به صورت دوره ای تکرار مي شود.

به هر حال کنترل مصرف به نظر می رسد،ساده ترین راه است.چه آنکه در بخش مصرف باید تدابیر متعددی به خصوص در بخش کشاورزی و شرب و بهداشت انجام بگیرد.

در بخش مدیریت تقاضا هم حتما باید سیاست های دولت به خصوص در زمینه آب مجازی با دقت تنظیم بشود.

آب مجازی موضوعی است که در سالهای اخیر به شدت بر کنترل آن تاکید شده است.بسیاری از کشورها در زمینه صادرات و واردات محصولات کشاورزی، انجام محاسبه آب مجازی را یکی از اولویت های کاری خود قرار داده اند. اگر کشوری پرآب باشد مي تواند هم محصولات کشاورزی کم آب را صادر کند.

در مقابل کشورهای کم آب هم می توانند از استراتژی واردات محصولات پرآب برای جبران بخشی از خشکسالی شان استفاده کنند.

حبیب الله بیطرف وزیر سابق نیرو در این رابطه معتقد است:«سیاست صادرات محصول کم آب و واردات محصول پرآب سبب می شود که در مصرف آب و مدیریت تقاضای آن اقدامات موثری صورت گیرد. مثلا صادرات هندوانه و خربزه از ایران به کشورهای دیگر، دقیقا ضد سیاست های مدیریت مجازی آب در صادرات و واردات است.»

منبع:خبرآنلاین

افزودن نظر جدید