هشدار به جهانگیری برای انتخابات بعدی

اعتراضات اخیر نشان داد که به راستی جامعه ایران از وضعیت موجود در اقتصاد و حتی سایر مسائل اجتماعی اعم از بیکاری، رکود، فساد، عدم شفافیت و... رنج می‌برد و عده‌ای به دلیل ناامیدی از اصلاح وضعیت اعتراض خود را در قالب تجمعات خیابانی نشان دادند.

این در حالی است که اعتراضات در شرایطی صورت گرفت که هنوز چند ماهی از آغاز کار دولت دوازدهم نگذشته است که دولت در اعمال سیاست‌های اقتصادی خود نشان دهد عملی ضد اقتصادی و دور از مطالبات مردمی انجام داده است!
بسیاری از مشکلات اقتصادی ناشی از عملکرد اشتباه و غیر اصولی دولت قبل است و همچنین مسئول حل مسائل اقتصادی تنها دولت نیست بلکه نهادهای دیگر هم باید پاسخگو باشند. بر این اساس به دلیل حوادث اخیر که برخی از آن به عنوان نارضایتی‌های اقتصادی نام برده‌اند و نیز مشکلات دولت و فشارها بر روی روحانی، احمد خرم وزیر راه دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب با «آرمان» به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

رئیس‌جمهور در دولت یازدهم تنها به دلیل حجم بالای مشکلات و نیاز به رأی به اصلاح‌طلبان نزدیک شد یا بر روی روحانی فشار است و او چاره‌ای جز احتیاط ندارد؟

برخی معتقدند که روحانی به مقتضای وضعیت جامعه موضع خود را از اصولگرایی به اصلاح‌طلبی تغییر داده است، زیرا با توجه به اینکه در انتخابات 92 نیز نفوذ چندانی در میان جریان اصولگرایی نداشت به سمت جریان اصلاحات رفت که نتیجه انتخابات را به نفع خود محرز کند. برخی هم بر این باورند که روحانی هیچ‌تغییری نکرده و او همان است که چهار سال قبل بوده است و شرایط انتخابات 96 دشوار بود و از دو جهت بر روی روحانی فشار بود. نخست فشار اصولگرایان تندرو و سپس فشار‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، زیرا فارغ از مشکلات انبوه داخلی، وضعیت منطقه‌ای هم ناآرام بود که امروز تا اندازه‌ای تخفیف پیدا کرده است. به همین دلیل روحانی تا اندازه‌ای نرمش نشان داد تا در دو جبهه داخلی و خارجی درگیر نشود اما امروز فشار بر روحانی مشهود است که نمونه‌های آن تعیین و معرفی کابینه، انتخاب استانداران و تغییر مواضع از انتخابات تا به امروز است و برخی اعتقاد به چرخش روحانی دارند. به‌رغم همه این مسائل و فشارها باز هم روحانی در سخنان خود اصرار دارد اظهار کند تحت فشار نبوده است که این قابل قبول نیست. اگر تغییر مواضع روحانی به دلیل فشار بر اطرافیان او بوده باید اذعان داشت قبل از انتخابات همچنین پرونده‌ای وجود داشته اما این پرونده را به عنوان اهرم فشار نگه داشتند و در انتخابات از آن استفاده کردند. پرونده برادر جهانگیری هم قبلا مطرح بوده است اما پس از انتخابات واکنش‌ها نسبت به آن شدت گرفت و خود را در مسائلی نظیر انتصاب‌های دولت نشان داد. فشارها بر روی روحانی در برخورد با برجام و نوع مواجهه با معضلات جامعه نمود پیدا کرد. از سویی مشکلات موجود در جامعه صرفا به دست دولت حل نمی‌شود بلکه همه قوا، نهادها و همه ارکان نظام باید تمام قد برای حل مشکلات بسیج شوند. شرایط کنونی که کشور دچار گرفتاری و بحران منطقه‌ای بین‌المللی و داخلی است ناجوانمردان را تحریک می‌کند که عَلَم مخالفت‌های خود را هوا کنند.

با توجه به حوادث اخیر و مطالبات بحق مردم، دولت چگونه می‌تواند رضایت جامعه را جلب کند؟

امروز همه نهادها و جناح‌های سیاسی و آحاد ملت باید دست به دست یکدیگر دهند تا مشکلات حل شود. سال گذشته 7‌هزار‌میلیارد بودجه عمرانی بوده و امسال بودجه دولت صفر است. یعنی نقدینگی وجود ندارد. این وضعیت در 40 سال گذشته بی‌سابقه بوده است. متاسفانه همه خود را کنار کشیده و انتظار دارند که دولت به تنهایی همه مشکلات را حل کند. به هر روی دولت باید همچنان در دو جبهه وارد صحنه شود در جبهه داخلی با مشکلات اقتصادی و بحران‌های اجتماعی و بحران سازی گروه‌های تندرو که به رقیب سیاسی خود به دیده دشمن می‌نگرند و به جای تعامل تیشه بر ریشه کشور و دولت می‌زنند و از سویی مشکلات بین‌المللی و منطقه‌ای است. روحانی در این شرایط قرار گرفته است و باید به دولت کمک کرد. افرادی که دوستدار و خواهان اعتلای این سرزمین هستند باید برای کمک به دولت وارد میدان شوند. حتی دستگاه‌های دولتی نیز انگیزه کار به دلیل مدیران عالی و میانی محافظه‌کار و نیز برخوردها و تقابل‌ها با دولت ندارند. امروز زمان همراهی و کمک به دولت برای حل مشکلات کشور است. اگر دولت، مجلس، نهادها و قرارگاه‌ها و حتی آستان‌های قدس و بنیادها و تعاونی‌های نیروی‌های مسلح مانند مردم در مساله زلزله استان کرمانشاه برخورد کنند مشکلات کشور زودتر از حد انتظار حل می‌شود. درسی که زلزله به ما آموخت این بود که در برابر مشکلات همه مسئول‌اند و باید برای حل آن با دولت همکاری کنند. آحاد جامعه باید وارد صحنه شوند و در راستای حل مشکلات مردم و منافع ملی و کشور از هر کوششی دریغ نکنند. مردم با زبان بی‌زبانی به مسئولان فهماندند که باید بدون چشمداشت و انتظار در شرایط بحرانی وارد میدان شد. بر این باورم که مواضع و خواست روحانی اصلاح‌طلبانه است زیرا شعارهای 92 و 96 و عملکرد دولت یازدهم بیانگر این مهم است. در برخی از موضعگیری‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخی از اصلاح‌طلبان بر این باور بودند که باید با روحانی صحبت کرد تا اندکی ملایم‌تر برخورد کند، زیرا برخی از مواضع رئیس‌جمهور دور از انتظار بود. در انتخابات روحانی مواضع مطلوبی داشت. به نظر ممکن است این احساس که دیگر به رأی مردم نیاز نداریم به ذهن هر رئیس‌جمهوری در دور دوم ورود پیدا کند. در این صورت بیم آن می‌رود که مواضع محافظه‌کارانه توسط بعضی از مدیران دولتی اتخاذ شود و این نگاه سبب گردد که برخی از مدیران دولتی بخشی از انتظارات و وعده‌ها را نادیده بگیرند. لکن این تصور در مورد شخص روحانی مصداق ندارد.

نخبگان از روحانی گله‌مندند که چرا فاصله خود را با آنها کم کرده است. آیا روحانی به دلیل فشارها چنین رفتار می‌کند یا به‌طور کل روش او این‌گونه است؟

آقایان ناطق نوری و روحانی به دلیل مواضع خود و به‌خاطر برخی مواضعی که مشاهده می‌کردند از جامعه روحانیت مبارز خارج شدند و این نشان می‌دهد که مواضع تند را قبول نداشته و ندارند. موضعگیری‌های سال‌های اخیر ناطق و روحانی نشان می‌دهد که به یک خط اعتدال معتقدند. آنها تندروی‌ها و برخوردهای رادیکال را قبول ندارند.

فارغ از اعتراضات اخیر که دلایل آن از منظر تحلیلگران فراتر از مسائل اقتصادی بوده است، به خوبی فشارها را بر روی روحانی نمایان ساخت اما به هر روی فشارها همواره بر روی دولت بوده و این مساله امر تازه‌ای نیست. برخوردها بسیار سنگین بود و نسبت به فشارهای قبلی تفاوت داشت. اصولگرایان اساسا جریانی تمامیت خواه هستند. این جریان حتی حاضر نیست گوشه‌ای از مجلس را هم از دست بدهد. در چنین شرایطی و در رقابتی ناسالم پرونده برادر روحانی را به میان کشیدند تا بر روحانی فشار را بیشتر کنند. پس از آن دیدند بدنه اجتماعی این مساله را بر نمی‌تابد و جامعه در نهایت هزینه بسیار سنگینی را تحمیل کرد. همان‌طور که عدم تایید صلاحیت مرحوم آیت‌ا... هاشمی هزینه سنگینی بر دوش کشور گذاشت. بزرگ‌ترین هزینه برای این نوع برخوردها، از دست رفتن اعتماد مردم است.دراین میان چرا نقش اسحاق جهانگیری در دولت کمرنگ شده است؟

آقای جهانگیری که خود را برای سال 1400 آماده می‌کرد برخوردهای صادقانه و اثربخشی در مناظره‌های انتخاباتی 96 داشت اما برخی این مواضع را برنمی‌تابند. برخوردهایی که در مقاطع مختلف شده است و گویای این امر مهم است که سخن حق و مواضع صحیح را جناح تمامیت خواه تحمل نمی‌کند. بعد از انتخابات و مناظره‌ها که همه بر این باور بودند که در انتخابات آتی جهانگیری وارد میدان رقابت خواهد شد اما او آرام و حضورش در دولت کمرنگ شد. به نظر می‌رسد به جهانگیری هشدار داده‌اند که برای انتخابات بعدی خود را آماده نکند. جهانگیری امروز از سوی اصولگرایان و برخی از مسئولان و مدیرانی در هیات دولت تحت فشار قرار دارد. معتقد نیستم که جهانگیری امروز میدانداری نمی‌کند بلکه در دولت امور به روال خود پیش می‌رود. اما به هر روی روحانی و جهانگیری به دلیل فشارها کم انگیزه شده‌اند. هر چقدر دولت اصرار داشته باشد که عکس این مساله را نشان دهد بدنه اجتماعی و نخبگان جامعه متوجه فشار بر دولت هستند. این فشارها منجر به کاهش اعتماد مردم خواهد شد. دولت‌ها از هر جناحی که شکست بخورند این شکست به نظام آسیب خواهد رساند. در دولت احمدی‌نژاد به دلیل عملکرد نامناسب برخی ساختارها و انضباط‌ها از بین رفت و نه تنها به دستگاه‌های نظارتی و مردم پاسخگویی وجود نداشت، فساد را هم گسترش و تعمیق داد و به کاهش اعتماد مردم انجامید تا آنجا که خود را در انتخابات 92 و 96 نشان داد. در دولت اصلاحات هم اکثریت بدنه اجتماعی با دولت همراه بودند اما از دست رفتن دولت اصلاحات به مفهوم شکست این جریان نبود.

عملکرد روحانی را طی چند ماه گذشته در رابطه با رکود، اشتغال و... چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پیش‌بینی مرکز پژوهش‌های مجلس، صندوق بین‌المللی و بانک جهانی این است که رشد اقتصادی در سال 96 کمتر از 4‌درصد است البته مساله رشد اقتصادی با تغییر جهت از رشد منفی بیش از 6‌درصد به رشد مثبت 4-3‌درصد گویای تحول است و بیانگر اینکه به اهداف برنامه که رشد مثبت اقتصادی 8‌درصد است نزدیک شده‌ایم اما هنوز برای توسعه کشور راه طولانی و صعب و دشواری پیش رو داریم. اما معتقدم که 5‌درصد از 8‌درصد رشد اقتصادی مورد نظر برنامه ششم توسعه به‌سرمایه‌گذارهای خارجی بستگی دارد. پس از برجام تا به امروز حدود250 الی 260‌میلیارد دلار تفاهمنامه امضا شد اما هنوز یک‌میلیارد دلار آن هم وارد کشور نشده است. اگر رشد اقتصادی در دولت یازدهم افزایش پیدا کرد عامل عمده آن نفت بود. در واقع در دوره قبل قیمت نفت از 30 دلار به 50 دلار افزایش پیدا کرده بود و از سویی صادرات نفت ایران از 700هزار بشکه به بالای دو‌میلیون بشکه در روز افزایش پیدا کرد و این رشد اقتصادی در دولت قبل (دولت یازدهم) ناشی از افزایش صادارت نفت بوده است. روحانی در دولت یازدهم در کنترل تورم موفق عمل کرد اما این کنترل تورم طی چهار سال اخیر به بیکاری 900‌هزار شاغل انجامید. مهم‌ترین مساله‌ای که مردم را در اولویت اول رنج می‌دهد اساسا تورم نیست بلکه مساله و دغدغه اساسی جامعه، بیکاری جوانان و فارغ التحصیلان و نیز تهدید بیکاری افراد شاغل است. بنابراین لازم است دولت با مردم صریح‌تر و شفاف‌تر روبه‌رو شود. به هر یک از شرکت‌های خدماتی، تجاری و پیمانکاری و... مراجعه شود به‌طور یقین بیش از 90‌درصد این شرکت‌ها خواهند گفت طی پنج سال گذشته تعدیل نیرو داشتیم. حتی این نیروهای تعدیل شده اکثرا در جای دیگری هم مشغول به کارنشده‌اند. امروز همچنان جامعه با معضل بیکاری دست و پنجه نرم می‌کند، بنابراین بیکاری حدود همان 12‌درصد است. به‌رغم اینکه تعریف افراد شاغل تغییر کرده است و امروز اگر فردی یک ساعت در هفته کار داشته باشد شاغل محسوب می‌شود. تغییر تعریف‌ها و همسنگ نکردن دو تعریف کنونی و قبلی مدیران دولتی و کارشناسان را به بیراهه می‌برد. وقتی دولت یازدهم بر سرکار آمد کشور با دو مساله تورم و رکود مواجه بود و پرداختن به یکی از این دو، مشکل را حل نمی‌کند بلکه باید تورم کنترل و کشور نیز از رکود خارج شود. دولت در کنترل تورم موفق عمل کرد اما انتظار می‌رفت که اقتصاد در یک‌سال گذشته وارد رونق شود. در مسکن حدود یک‌ماه رونق رخ داد اما دوباره وضعیت به حالت قبل برگشت. این مساله نشان می‌دهد که مشکلات کشور بسیار عمیق‌تر از تصور موجود است.

ایراد کار کجاست؟ چرا دولت نمی‌تواند مساله رکود را حل کند و به‌رغم کنترل تورم رونقی در اقتصاد مشاهده نمی‌شود؟

امروز با اقتصادی مواجه هستیم که فشار عمده بر روی بخش خصوصی است. پولی که قبلا در دست مشاوران و پیمانکاران و جامعه در گردش بود اکنون عمدتا در دست نهادها، بنیادها و... است. سرمایه‌گذاری و اقدامات اجرائی پرسود به سمت برخی نهادها می‌رود. مساله دیگر که به رکود دامن می‌زند ورشکستگی بانک‌هاست. امروز اکثر بانک‌ها ورشکسته شده و به زحمت سرپا هستند. مساله دیگر متورم شدن حجم دولت است. به جای اینکه دولت از بدنه خود بکاهد دولت‌های نهم و دهم تنها به کم کردن وزارتخانه‌ها اکتفا کرده و آن را کوچک سازی دولت قلمداد کردند. در واقع سر دولت کوچک اما بدنه حجیم‌تر شد. به هر روی نیروهای دولتی و نیز هزینه‌های جاری دولت بزرگ‌ترین مانع توسعه و معضل اساسی کشور است. امروز دولت با فشار آوردن روی مودیان شناسنامه دار تلاش می‌کند جای خود را تامین کند. کشورهای دیگر وقتی دچار رکود می‌شوند مالیات را موقتا کاهش می‌دهند اما در ایران به‌رغم وجود رکود طی چهار سال گذشته مقدار مالیات افزایش پیدا کرده است. به‌طور مثال در سال 93 مالیات 35‌هزار‌میلیارد تومان، سال94 مالیات دریافتی 70‌هزار میلیارد، در سال 95 مالیات دریافتی دولت به 112‌هزار‌میلیارد افزایش یافته است. در واقع شیپور توسعه اقتصادی را از سر گشادش دمیده‌ایم. نباید به این وضعیت ادامه داد. امسال 120‌هزار‌میلیارد تومان عدد گذاری مالیات است فرض کنید امسال 120‌هزار‌میلیارد تومان از مالیات به خزانه ریخته شد و حداکثر 90‌هزار‌میلیارد تومان نیز درآمد نفتی و فروش اموال، سهام شرکت‌های دولتی نیز روی هم رفته 410‌هزار‌میلیارد تومان موجودی خزانه در طول سال 96 است. این مالیات‌ها به سمت دولت سرازیر می‌شود اما دولت درآمد پرداخت دستمزد به بازنشستگان و شاغلان را ندارد تا زمانی که دولت به دلیل حجم زیاد بدنه خود این مالیات را می‌بلعد دیگر چیزی برای رونق اقتصادی باقی نمی‌ماند. در حالی که یکی از پایه‌های رونق اقتصادی بودجه عمرانی است بودجه عمرانی امسال 71‌هزار‌میلیارد تومان بوده است اگر این رقم وارد جامعه نشود و در طول سال گردش نداشته باشد زندگی مردم فلج می‌شود. امسال نقدینگی برای بودجه عمرانی صفر است و ارواق مشارکت یعنی قرض از سیستم بانکی 30‌هزار‌میلیارد تومان مصوب شده است در حالی که 500‌هزار‌میلیارد تومان بدهی دولت به سیستم بانکی و سازمان‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی و بخش خصوصی است و با این مصوبه وضعیت دولت سخت‌تر می‌شود.

به‌طور کل آینده سیاسی روحانی را چگونه می‌بینید؟

آقای روحانی اگر به وعده‌های خود عمل نکند آسیب می‌بیند و این آسیب محدود به فقط شخص رئیس‌جمهور نیست بلکه حامیان آقای روحانی آسیب جدی‌تری خواهند دید. البته این تحقق وعده‌ها و پاسخ به مطالبات مردم مستلزم پیگیری شدید رئیس‌جمهور از طریق وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاست. در حالی که مدیران دولتی بسیار بی‌انگیزه شده‌اند. از سویی ارتباط دولت اعتدال و امید با اصلاح‌طلبان کمرنگ‌تر شده است. در حالی که اصلاح‌طلبان بدنه اجتماعی رأی روحانی بودند امروز بی‌اعتنایی به اصلاحات در دفتر رئیس‌جمهور کاملا مشهود است تا با رئیس‌جمهور ارتباط داشته باشند. روحانی نباید بدنه اجتماعی اصلاحات را دلسرد کند. نباید فراموش کند که بدنه اجتماعی اصلاحات به‌رغم انتقاداتی که از دولت داشت تمام قد پشت او و دولتش ایستادند. اگر این ارتباط ترمیم شود این حمایت تقویت خواهد شد در واقع روحانی همچنان به حمایت مردم و بدنه اجتماعی اصلاحات نیاز دارد. اصلا نباید این تصور وجود داشته باشد که حمایت‌ها تنها مختص به انتخابات است. تحقق انتظارات مردم از جمله خروج از رکود و ایجاد اشتغال و حفظ تورم تک رقمی از توقعات بحق مردم است. رئیس‌جمهور باید برای حمایت و اعتماد مردم به آن جامه عمل بپوشاند. به نظر نخستین اقدامی که در خروج از رکود دولت می‌تواند انجام دهد توجه به بخش مسکن و حل این معضل است. اکنون برنامه‌های دولت به کندی در بخش مسکن و ساختمان پیش می‌رود و تاثیر مثبتی برای خروج از رکود و حرکت به رونق مشاهده نمی‌شود. مشکل دیگر روحانی چالش‌های بین‌المللی است رئیس‌جمهور و وزیر خارجه مذاکره در خصوص برجام را موفقیت آمیز پشت سر گذاشتند. به هر روی برجام یک توافقنامه امضا شده است که باید به پای آن محکم ایستاد. مذاکرات بر سر چالش‌ها و مناقشات دیگر با آمریکا و غرب به‌گونه‌ای نیست که با اجرای برجام تمام شود. اگرچه دولت توجهش را به گسترش ارتباطات با اروپا معطوف کرده است اما مناقشات به ویژه با آمریکا همچنان باقی است.

با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان در دولت روحانی آن‌چنان که باید قدرت مانور ندارند و از سویی برخی از مطالبات همچنان محقق نشده است چه تضمینی برای آینده اصلاحات وجود دارد؟

اصلاحات از همان ابتدای انقلاب افت و خیز داشته است اما به حرکت خود ادامه داده است این افت و خیز‌ها همچنان ادامه دارد. تکامل و اصلاح انگیزش‌ها، نگرش‌ها و کنش‌ها مستلزم این اُفت و خیزهاست. روزی رئیس دولت اصلاحات بر روی کار آمد و خیزشی در جریان اصلاحات ایجاد شد، احمدی‌نژاد بر روی کار آمد و این جریان به کنار رانده شد اما از صحنه خارج نشد. جریان اصلاحات همواره بر سر بزنگاه‌های انتخاباتی آنچه در راستای منافع ملی است بر طبق اخلاص نهادند. در انتخابات 96 به‌رغم اینکه از سوی دولت به اصلاحات کم توجهی شده بود اما منافع ملی را در ورود خود به صحنه دیدند تا هر کاری که می‌توانند انجام دهند. برخورد اصلاحات در انتخابات 96 و انگیزه این جریان برای حمایت از روحانی بی‌نظیر بود. برخی از این جریان تصمیم به کناره گیری از حمایت از روحانی گرفته بودند اما این عده دوباره به صحنه آمدند و شبانه روز وقت خود را برای تغییر فضای انتخابات و نتیجه انتخابات و در نهایت رأی روحانی گذاشتند. ایران از همان ابتدای انقلاب به دو جناح و جبهه تبدیل شده بود جبهه راست و چپ و اصولگرا و اصلاح‌طلب همواره مطرح بوده و هست. افت و خیزهای سیاسی منجر به خروج نیروها و از دست رفتن بدنه اجتماعی جریان اصلاحات نمی‌گردد. در سال‌های اخیر بسیاری از نخبگان اصلاحات به این مساله رسیدند که جریان اصلاحات را مورد انتقاد قرار دهند. این انتقاد از خود و نقدپذیری باعث تعمیق جریان اصلاحات و پایداری آن خواهد شد. اکنون اکثریت قریب به اتفاق رأس اصلاحات معتقدند که در سال 84 مرتکب یک اشتباه بزرگ تاریخی شدند و نباید با چهار کاندیدا وارد صحنه می‌شدند. در پی این اشتباه بلایی بسر کشور آمد که تا 20 سال دیگر هم قابل جبران نیست. اگر مشی جریانات سیاسی تنها انتقاد از رقیب باشد شکست می‌خورند و در مقابل باید انتقاد منتقدان را بپذیرند اما نباید فراموش کنیم نقد دارای سه بستر است؛ نقد از دیگران، پذیرش نقد از دیگران و نقد از خود. اما نقد از خود در ایران جایگاهی ندارد و پذیرش نقد دیگران هم در کشور به سختی پذیرفته می‌شود. همه جریان‌ها و گروه‌ها نقد از دیگران را مشی خود قرار داده‌اند. بدنه اجتماعی و رأس اصلاحات به این جمع‌بندی رسیده‌اند که‌اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. در سال 92 و 96 تا حدود زیادی اشتباهات سیاسی سال 84 جبران شد. بنابراین به شخصه نگران افول جریان اصلاحات نیستم. اگر جریان اصلاحات رو به افول برود و یا به‌طور کل از صحنه کنار بنشیند، کشور دچار وضعیت سخت‌تری از دولت‌های نهم و دهم خواهد شد. امام خمینی در منشور برادری ضرورت وجود هر دو جناح را تایید کردند. امام در منشور برادری تک‌صدایی را رد کرده و انتقادات مشفقانه و دلسوزانه را همواره مورد توصیه قرار می‌دادند. فضای انتقاد امروز در کشور محدود است. جناح اصولگرای تمامیت خواه حاضر نیست مواضع قدرت سیاسی و اقتصادی را حتی به صورت جزئی از دست بدهد اما امام معتقد به توزیع قدرت بود.

چرا اصولگرایان که از احمدی‌نژاد طی 8 سال تمام قد حمایت کردند امروز در برابر ادعاها و تحرکات او سکوت کرده‌اند و به جای پاسخگویی برای دولت مشکل و بحران می‌آفرینند؟

احمدی‌نژاد می‌داند که قرار است با تخلفاتش برخورد شود. آقای جهانگیری در سال اول دولت یازدهم طی سخنرانی اعلام کرد که 110‌میلیارد دلار از پول نفت نیست. دیوان محاسبات هم عنوان کرد 12‌میلیارد دلار نیست یعنی نفت فروخته شده اما پولش به حساب خزانه و بانک مرکزی و یا حساب‌های کشور در بانک‌های خارجی واریز نشده است. اکنون اگر یک حسابرسی ملی صورت بگیرد فاجعه روشن می‌شود که چه کسانی در بیت‌المال دست بردند و امروز عمق فاجعه را به 50 تا سکه ختم می‌کنند. پرداخت سکه از همان ابتدای انقلاب به مدیران در ازای حق الجلسه باب بود. بنابراین مساله پرداخت چند سکه نیست بلکه پرونده‌های بسیار سنگینی وجود دارد که احمدی‌نژاد نگران افشای آنهاست. مانور شاه عبدالعظیم یک سنجش بود، زیرا رئیس دولت اسبق تصور می‌کرد که وقتی به عبدالعظیم برود جمعیت عظیمی به استقبال او خواهند رفت. در حالی که مردم هوشیارند و به مانور احمدی‌نژاد پاسخ منفی دادند. اما اصولگرایان چرا امروز در برابر احمدی‌نژاد موضع نمی‌گیرند؟ زیرا خود کرده را تدبیر نیست! اصولگرایان خودشان احمدی‌نژاد را بزرگ کردند در حالی که حق احمدی‌نژاد یک بخشداری هم نبود. اما از او حمایت و بر تخلفاتش چشم‌پوشی کردند. امروز با وجود ادامه رفتارها و روشن شدن بخشی از تخلفات بازهم مدعی هستند.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید